معیارهای انتخاب همسر

ازدواج دوم یا ازدواج پس از طلاق یک تجربه مهم و متفاوت از ازدواج اول می‌باشد سایت همسریابی یار سلام. در اینجا به روش‌ها و چالش‌های ازدواج دوم اشاره می‌کنیم:

روش‌های ازدواج دوم:
1. پذیرش تجربه‌های گذشته: افراد در ازدواج دوم باید تجربه‌های گذشته خود را پذیرفته و از آن‌ها یادگرفته و بهره‌برداری کنند. این شامل شناخت دقیق‌تر از نیازها و انتظارات شخصی، واضح‌تر کردن اهداف زندگی، و بهبود مهارت‌های ارتباطی می‌شود سایت همسریابی.

2. مشورت با متخصصین: مشاوره از افراد متخصص در زمینه ازدواج و روابط می‌تواند بسیار مفید باشد. مشاوره پیش از ازدواج (پیش از اینکه به ازدواج دوم بپردازید) و همچنین در طی زندگی زناشویی می‌تواند به ایجاد رابطه سالم کمک کند.

3. معرفی از طریق شبکه‌های اجتماعی و دوستان: بسیاری از ازدواج‌های دوم از طریق دوستان معرفی می‌شوند یا از طریق شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های معرفی ازدواج. این روش معمولاً افراد را با افرادی با تطابق‌های مشابه آشنا می‌کند ازدواج موقت.

چالش‌های ازدواج دوم:
1. ترس از تکرار خطاها: افراد ممکن است از تکرار خطاهای گذشته خود ترس داشته باشند و این ترس می‌تواند به یک مانع در رشد رابطه تبدیل شود.

2. خانواده‌های ترکیبی: اگر هر یک از شریکان فرزندان ازدواج اولیه داشته باشند، مدیریت یک خانواده ترکیبی ممکن است چالش‌هایی را به وجود آورد. تعامل و تعادل در این موقعیت‌ها مهم است.

3. مطالبات شخصی متفاوت: ازدواج دوم ممکن است با تطابق مطالبات شخصی متفاوت از زندگی همراه باشد. هر شریک ممکن است نیازها و انتظارات مختلفی داشته باشد و مهم است که درک و تعامل میان زوجین وجود داشته باشد.

4. تطابق فرهنگی و مذهبی: اگر زوجین از فرهنگ یا مذهب‌های مختلفی باشند، تطابق در این زمینه ممکن است چالش‌های خاصی را ایجاد کند. تبیین مسائل مذهبی و فرهنگی و تعهد به تعامل میان فرهنگ‌ها مهم است ازدواج دائم.

5. مسائل مالی: مسائل مالی می‌توانند در ازدواج دوم نیز مهم باشند. تعیین مسائل مالی، مدیریت دارایی‌ها و تخصیص منابع مالی می‌تواند به یکی از چالش‌های مهم در زندگی زناشویی پس از ازدواج دوم تبدیل شود.

در نهایت، ازدواج دوم می‌تواند یک فرصت برای شروع دوباره و ساختن یک زندگی زناشویی سالم و خوشبخت باشد، اما نیاز به توجه به چالش‌ها و تدابیر مناسب دارد. تعامل با روانشناس یا مشاور می‌تواند به بهبود ارتباط و مدیریت چالش‌های زندگی زناشویی در ازدواج دوم کمک کند.

سایت‌های همسریابی معمولاً مخاطبان متنوعی دارند و افراد مختلفی با اهداف و نیازهای متفاوت در این سایت‌ها عضو می‌شوند. در ادامه به برخی از انواع کاربران سایت‌های همسریابی اشاره می‌شود سایت همسریابی:

1. کاربران جدید به ازدواج: این افراد به دنبال پیدا کردن شریک زندگی و شروع یک ازدواج هستند. آنها ممکن است از این سایت‌ها به عنوان وسیله‌ای برای پیدا کردن شریک زندگی استفاده کنند.

2. افراد متاهل که در رابطه نارضایتی دارند: برخی افراد ممکن است در یک ازدواج متاهل باشند اما از رابطه‌شان نارضایت باشند. آنها ممکن است به دنبال یافتن یک شریک دوم یا تغییر روابط خود با همسر فعلی باشند ازدواج دائم.

3. افراد متاهل که به دنبال ماجراجویی هستند: برخی از افراد ممکن است در ازدواج متاهل باشند اما به دنبال ماجراجویی‌های جدید و روابط غیررسمی با افراد دیگر باشند. آنها اغلب به عنوان "افراد متاهل در جستجوی ماجرا" شناخته می‌شوند.

4. افراد تنها: افراد تنها یا مجردانی که به دنبال روابط عاطفی هستند، نیز می‌توانند به این سایت‌ها عضو شوند. آنها به دنبال پیدا کردن شریک زندگی یا دوستی برای تکمیل کننده زندگی خود هستند ازدواج موقت.

5. افراد با نیازهای ویژه: برخی افراد به دلیل نیازهای ویژه خود به سایت‌های همسریابی مراجعه می‌کنند. این نیازها ممکن است از جمله مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، یا سنی باشند.

6. افراد با تجربه‌های زندگی قبلی: برخی از افراد تجربه‌های زندگی قبلی در ازدواج داشته باشند و به دنبال شریک زندگی دوباره باشند. آنها ممکن است تجربیات گذشته خود را به عنوان یک عامل تأثیرگذار در انتخاب شریک آینده‌شان در نظر بگیرند سایت همسریابی یار سلام.

به عنوان یک نکته مهم، این سایت‌ها معمولاً به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد ارتباطات آغازی بین افراد عضو شده و امکان پیوند زناشویی فعلی یا آینده را فراهم می‌کنند. هر فردی که از این سایت‌ها استفاده می‌کند، باید به دقت به اهداف و نیازهای خود توجه کند و از امنیت و احتیاط‌های لازم در مکالمات و روابط خود پیروی کند.

تأکید بر اخلاق در زندگی زناشویی امری بسیار حیاتی و ارزشمند است.سایت همسریابی اخلاق در این زمینه به معنای رفتارها و اقداماتی است که مبتنی بر اصول و ارزش‌های انسانی و اختلافات را به صورت مسالمت‌آمیز و احترام‌آمیز حل می‌کند. در ادامه، به تأکید بر اخلاق در زندگی زناشویی و تلطیف در حقوق می‌پردازیم:

1. احترام به حقوق و آزادی‌ها: در زندگی زناشویی، همسران باید به حقوق و ازدواج دائم آزادی‌های یکدیگر احترام بگذارند. این از جمله شامل حق به حریم خصوصی، حق به انتخاب شغف جنسی، و حق به رفتارهای شخصی است.

2. صداقت و افشای احساسات: ارتباط بر پایه صداقت و افشای احساسات به ازدواج موقت همسران کمک می‌کند تا به یکدیگر اعتماد کنند و مشکلات را به صورت باز مطرح کنند.

3. مدیریت تعارض‌ها با اخلاق: در هر رابطه‌ای تعارض‌ها پیش می‌آید، اما نحوه مدیریت آنها اهمیت دارد. از راهکارهای اخلاقی برای حل تعارض‌ها استفاده کنید تا به کاهش خسارت‌ها و افزایش فهم متقابل بپردازید.

4. تعهد به خانواده: تعهد به حفظ و تقویت خانواده یک ارزش اخلاقی است. این به معنای ایجاد محیطی امن و پایدار برای فرزندان و همسرانتان است.

5. توانمندسازی همسر: به همسر خود فرصت و امکانات لازم برای رشد و توسعه شخصی ایجاد کنید. این کمک می‌کند تا هر دو طرف در زندگی زناشویی به بهترین وجه ممکن مشارکت کنند.

6. احترام به مقدسات مشترک: اگر در زندگی زناشویی ارزش‌ها یا مقدسات مشترکی دارید، از آنها مراقبت کنید و به آنها احترام بگذارید.

7. تحمل و تسامح: این اخلاقیات می‌توانند در مواجهه با مشکلات و تعارض‌ها به کمک شما آیند. تسامح به معنای قبول وجود تفاوت‌ها و تحمل تغییرات است.

8. مشارکت و تصمیم‌گیری مشترک: تصمیم‌گیری‌ها در زندگی زناشویی باید به صورت مشترک و با توجه به نیازها و تمایلات هر دو طرف اتخاذ شود.

9. حفظ حرمت و عشق: حرمت و عشق به همسرتان از اهمیت بالایی برخوردارند. این به معنای احترام و مراعات به عشق و محبت نشان دادن به یکدیگر است.

10. اهمیت مسئولیت‌پذیری: هر دو طرف باید مسئولیت‌پذیری به عنوان یک اصل اخلاقی در زندگی زناشویی خود را رعایت کنند و به تعهداتشان پایبند باشند.

اخلاق در زندگی زناشویی می‌تواند به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کند و مهمترین نکته این است که با عشق و احترام به یکدیگر، به عنوان یک تیم در مسیر مشترک زندگی پیش بروید.


11. پایبندی به تعهدات قراردادی: هنگام ایجاد یک ازدواج، شما به تعهداتی قرار می‌گیرید. حفظ این تعهدات و انجام آنها با اخلاقیت اهمیت دارد. برای حل اختلافات از راهکارهای قانونی بهره نبرید و سعی کنید اختلافات را با مذاکره و تعامل مسالمت‌آمیز حل کنید.

12. توجه به سلامت روحی: مراقبت از سلامت روحی همسرتان به عنوان یک ارزش اخلاقی مهم است. به یکدیگر در مواجهه با استرس و مشکلات روحی حمایت کنید و از تخصصی‌ها در صورت نیاز بهره ببرید.

13. مهارت‌های ارتباطی: یادگیری مهارت‌های ارتباطی مؤثر می‌تواند به فهم بهتری از همسرتان و جلب حمایت از او منجر شود.

14. اهمیت تشکر و قدردانی: قدردانی از دیگران و تشکر از آنچه که همسرتان برای شما انجام می‌دهد، از اصول اخلاقی مهمی است که به افزایش همدلی در زندگی زناشویی کمک می‌کند.

15. مشارکت در اعمال خیریه و اجتماعی: با همکاری در اعمال خیریه و اجتماعی، می‌توانید ارتباطتان را تقویت کرده و به دیگران نیز کمک کنید.

16. مراقبت از محیط زیست: مشارکت در حفظ محیط زیست به عنوان یک اصل اخلاقی مهم مطرح می‌شود. این اقدام مشترک می‌تواند به ایجاد مسئولیت‌پذیری اجتماعی و زندگی اخلاقی کمک کند.

17. مراقبت از کودکان: تربیت کودکان به عنوان مسئولیت مشترک و اخلاقی مهمی در زندگی زناشویی شماست. از تربیتی پویا و محوری که بر اخلاق و ارزش‌های انسانی تأکید داشته باشد، بهره ببرید.

18. تلاش برای موفقیت مشترک: در پیشبرد اهداف و تلاش برای موفقیت مشترک، از اصول اخلاقی استفاده کنید. تعهد به رشد و پیشرفت به عنوان یک تیم می‌تواند روحیه سازنده‌ای به رابطه شما بدهد.

19. احترام به تنوع فرهنگی و اجتماعی: احترام به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی به عنوان اصلی اخلاقی، به تعامل و تنوع در زندگی زناشویی شما کمک می‌کند.

20. تواضع و بخشش: از تواضع و بخشش بهره بگیرید و در مواقع خطاها و اشتباهات یکدیگر، به عنوان همسران با اخلاق عمل کنید.

اخلاق در زندگی زناشویی می‌تواند به ایجاد رابطه‌ای معنوی و پایدار کمک کند. به مرور زمان و با توجه به تلاش و تعهد مشترک، این اصول اخلاقی به شما و همسرتان کمک می‌کنند تا یک زندگی زناشویی پراز معنا و رشد روحی داشته باشید.

‫ﮐﺪام‬‫ﻣﻌﯿﺎر‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‫ﻗﺴﻤﺖ‬ ‫اول
‫اﮔـﺮ‬‫ﺷﻨﺎﺳـﻨﺎﻣﻪ‬ ‫ﺗﺎن‬ ‫را‬ ‫ورق‬ ‫ﺑﺰﻧﯿﺪ‬ ‫ﭼﮫﺎر‬ ‫واﻗﻌﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫در‬ ‫آن‬ ‫آﻣﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪:‬‬‫ﺗﻮﻟﺪ‪،‬‬ ‫ازدواج‪،‬‬ ‫ﻃﻼق‬
‫و‬‫ﻓـﻮت؛‬ ‫ﻛـﻪ‬ ‫ﻓﻘـﻂ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫و‬ ‫ﻃـﻼق‬ ‫ﻣﺨـﺘﺎرﻳﺪ‪،‬‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫را‬ ‫ﻧﺒﺎﻳﺪ‬ ‫ﺳﺮﺳﺮی‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫ﺑﻠﻜﻪ‬
‫ﺑﺎﻳـﺪ‬‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮاﺳﺎس‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎی‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﻲ‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫را‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ﻛﺮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻗﺒﻞ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺣﺘﻤﺎً‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﻚ‬
‫ﻣﺘﺨﺼﺺ‬‫ﻳﺎ‬ ‫ﻳﻚ‬ ‫ﻣﺸﺎور‬ ‫ﺧِـﺒﺮه‬ ‫در‬ ‫اﻣﻮر‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاد‬ ‫ه‬‫و‬ ‫ﺑﺮﺧﻮردار‬ ‫از‬ ‫اﻃﻼﻋﺎت‬ ‫اﻣﺮوزی‬ ‫ﻣﺸﺎوره‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﻳـﻦ‬‫ﻛـﻪ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳـﻨﺪ‬ ‫»‬ ‫ﺑـﻪ‬‫ھـﻢ‬ ‫ﻋـﺎدت‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫«‬‫‪،‬‬‫»‬ ‫سایت همسریابی یارسلام ﻋﻼﻗﻪ‬‫ﺑﻌﺪاً‬ ‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫«‬‫در‬ ‫ھﻤﻪ‬ ‫ﺟﺎ‬
‫ﺻـﺤﯿﺢ‬‫ﻧﯿـﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫زﻣﺎﻧـﻲ‬ ‫ﻋﻼﻗـﻪ‬ ‫»‬ ‫ﺑﻌﺪاً‬‫«‬‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﭘﺎﻳﻪ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎی‬
‫ﻋﻘﻼﻧـﻲ‬‫اﺳـﺘﻮار‬ ‫ﺷـﺪه‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎ‬ ‫ﻋﻨﻮان‬ ‫ھﺎی‬ ‫»‬‫دﻋﻮاھﺎی‬‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدرم‬ ‫ﻣﺮا‬ ‫ﺧﺴﺘﻪ‬ ‫ﻛﺮده‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫!‬‫«‬‫‪،‬‬
‫»‬‫در‬‫ﺗﻨﮕـﻨﺎی‬ ‫ﻣﺎﻟـﻲ‬ ‫ﺑـﻮدم‬ ‫«‬‫‪،‬‬‫»‬ ‫ھﻤـﻪ‬‫دوﺳﺘﺎﻧﻢ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻛﺮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫«‬‫و‬ ‫‪...‬‬ ‫ﺗﻦ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺗﺤﻤﯿﻠﻲ‬ ‫و‬
‫ﻧﺎﺧﻮاﺳـﺘﻪ‬‫ﻧﺪھـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔـﺮ‬ ‫از‬ ‫دﻋـﻮاھﺎی‬ ‫واﻟﺪﻳﻨـﺘﺎن‬ ‫ﺧـﺴﺘﻪ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﻳﺪ‬ ‫دﻧﺒﺎل‬ ‫ﻓﻜﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭼﺎره‬ ‫اﺳﺎﺳﻲ‬
‫ﺑﺎﺷـﯿﺪ‪،‬‬‫ﺑﺮای‬ ‫ﻓﺮار‬ ‫از‬ ‫ﻣﺤﯿﻂ‬ ‫ﭘﺮ‬ ‫آﺷﻮب‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻧﻜﻨﯿﺪ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﻣﻤﻜﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻤﯿﻦ‬
‫ﻣـﺼﯿ‬‫ﺒﺖ‬‫دﭼـﺎر‬ ‫ﺷـﻮﻳﺪ‬ ‫!‬‫ﺑﺮاﺳـﺎس‬ ‫ﻧـﯿﺎزھﺎی‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻧﻜﻨﯿﺪ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﻣﮫﺮ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﭘﺎﻳﻪ‬ ‫و‬
‫اﺳـﺎس‬‫ﻳﻚ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮک‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ھﻤﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﺑﺮاﺳﺎس‬ ‫ﺗﺼﺎدف‬ ‫و‬ ‫ﺷﺎﻧﺲ‬
‫ﭘـﯿﺶ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫رود‪،‬‬ ‫ﺷـﺎﻳﺪ‬ ‫ﺗـﺼﺎدﻓﺎً‬ ‫ﺧـﻮب‬ ‫ﭘـﯿﺶ‬ ‫رود‬ ‫و‬ ‫ﺷـﺎﻳﺪ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﺑـﺮﻋﻜﺲ؛‬ ‫و‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻋﻠـﺖ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻛﻪ‬
‫دوﺳـﺘﺎﻧﺘﺎن‬‫ازدواج‬ ‫ﻛـﺮده‬ ‫اﻧـﺪ‬ ‫ﺗـﻦ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻧﺎﺧ‬ ‫ﻮاﺳـﺘﻪ‬‫ﻧﺪھـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻧـﺒﺎﻳﺪ‬ ‫ﺑـﺪون‬ ‫ﺟﮫﺖ‬ ‫اﻋﺘﻤﺎد‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﻧﻔﺴﺘﺎن‬‫را‬ ‫از‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫دھﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻧﮕﺮان‬ ‫ﺷﻮﻳﺪ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﻣﺒﺎدا‬ ‫ﻛﺴﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﺮاﻏﺘﺎن‬ ‫ﻧﯿﺎﻳﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫ازدواج‬ ‫ﻋـﻼوه‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‪،‬‬ ‫ﺷﻨﺎﺧﺖ‬ ‫ﺑﺴﺘﮕﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪان‬
‫وی‬‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺿﺮورت‬ ‫دارد‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ‬ ‫وﺿﻌﯿﺖازدواج دائم دوﺳﺘﺎن‬ ‫و‬ ‫اﻗﻮام‬ ‫ﺑﺨﺼﻮص‬
‫ﺑﺴﺘﮕﺎن‬‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫در‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﮔﺰﻳﻨﻲ‬ ‫ﻧﺒﺎﻳﺪ‬ ‫ﻧﺎدﻳﺪه‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﻮﺻﯿﻪ‬‫ﻣﺸﺎوران‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺮاﺟﻌﺎن‬
‫‪1‬‬‫‪-‬‬‫در‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻋﺠﻠﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺷﺘﺎب‬ ‫ﻧﻜﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺑﺮرﺳﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺤﻘﯿﻖ‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫دھﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫‪2‬‬‫‪-‬‬‫در‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‬ ‫ﮔﺰﻳﻨـﻲ‬ ‫وﺳـﻮاس‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺧﺮج‬ ‫ﻧﺪھﯿﺪ؛‬ ‫ﺳﻌﻲ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫دﻳﺪه‬ ‫اﻏﻤﺎض‬ ‫ﻋﻮاﻣﻞ‬ ‫ﻣﺨﺘﻠﻒ‬
‫را‬‫ﺑﺮرﺳﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺼﻤﯿﻢ‬ ‫ﮔﯿﺮی‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫‪3‬‬‫‪-‬‬‫ﭼـﻨﺎﻧﭽﻪ‬ ‫ﭘـﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺎدر‬ ‫و‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ھﺎی‬ ‫واﺑﺴﺘﻪ‪،‬‬ ‫ﺳﺨ‬ ‫ﺘﮕﯿﺮی‬‫ﻛﻨﻨﺪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ‬ ‫ﻛﺮدن‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫از‬
‫ﻣﺸﺎور‬‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﮐﻤﮏ‬ ‫ﺑﮕﯿﺮﻳﺪ‬ ‫‪.‬‬‫‪4‬‬‫‪-‬‬‫از‬‫ازدواج‬ ‫ﺗﺤﻤﯿﻠﻲ‬ ‫ﺧﻮدداری‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫‪5‬‬‫‪-‬‬‫در‬ ‫اﻧــﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤــﺴﺮ‬ ‫ﭘــﺲ‬ ‫از‬ ‫ﺑﺮر‬ ‫ﺳــﻲ‬‫ﻣﻌــﯿﺎرھﺎی‬ ‫ﻃــﺮف‬ ‫ﻣﻘﺎﺑــﻞ‪،‬‬ ‫وﺿــﻌﯿﺖ‬ ‫ﺧــﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑــﺎ‬ ‫وی‬
‫ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ‬‫ﻛﻨـﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﺻـﻮرت‬ ‫ھﻤﺎھﻨﮕـﻲ‬ ‫ﺗـﺼﻤﯿﻢ‬ ‫ﮔﯿـﺮی‬ ‫ﻧﻤﺎﻳـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﺪون‬ ‫ﺗـﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺷﺮاﻳﻂ‬ ‫ﺧﻮد‬
‫اﻧﺘﺨﺎب‬‫اﻳﺪه‬ ‫آﻟﻲ‬ ‫ﻧﮑﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫‪6‬‬‫‪-‬‬‫در‬ ‫اﻧــﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤــﺴﺮ‬ ‫از‬ ‫ﭘــﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣــﺎدر‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮﻳــﺸﺎوﻧﺪان‬ ‫ﺧــﻮد‬ ‫ﻧﻈﺮﺧﻮاھــﻲ‬ ‫ﻛﻨــﯿﺪ‬ ‫وﻟــﻲ‬ ‫ﻣــﻮاﻇﺐ‬
‫ﺑﺎﺷـﯿﺪ‬‫ﭼـﻮن‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻋﻠـﺖ‬ ‫ﻋـﺪم‬ ‫ﺗﺨـﺼﺺ‬ ‫ﻣﻤﻜـﻦ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫آﻧـﺎن‬ ‫ﺗﺤـ‬ ‫ﺖ‬‫ﺗﺄﺛﯿـﺮ‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎی‬ ‫ﺧﺎص‬
‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬‫ﻧﺒﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺣﺘﻤﺎً‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﺸﺎور‬ ‫واﺟﺪ‬ ‫ﺷﺮاﻳﻂ‬ ‫ﻣﺸﻮرت‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫‪7‬‬‫‪-‬‬‫ﺑـﺮای‬ ‫ﺷـﻨﺎﺧﺖ‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‬ ‫از‬ ‫ھـﺮ‬ ‫دو‬ ‫روش‬ ‫ﻣـﺴﺘﻘﯿﻢ‬ ‫و‬ ‫ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‬ ‫اﺳﺘﻔﺎده‬ ‫ﻧﻤﺎﻳﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺘﻤﺎً‬
‫ﻗـﺒﻞ‬‫از‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎری‬ ‫‪،‬‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻃﻮر‬ ‫ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‪،‬‬ ‫از‬ ‫ﻃﺮﻳﻖ‬ ‫ﻣﺸ‬ ‫ﺎھﺪه‬‫ﮔﻔﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺷﻨﻮد‪،‬‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫ﺷﻨﺎﺧﺖ‬ ‫ﭘﯿﺪا‬
‫ﻛﻨﯿﺪ‬‫‪.‬‬
‫ﻣﻌﯿﺎر‬‫اﺻﻮﻟﻲ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ازدواج‬
‫)‬‫ﮐﺪام‬‫ﻣﻌﯿﺎر‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫ازدواج موقت اﺳﺖ‬ ‫(‬‫ﺿﺮورت‬‫ﭼﻨﺪ‬ ‫ﻧﮑﺘﻪ‬ ‫‪:‬‬
‫ﺧﺎﻧﻮاده‬‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻧﻔﺮاز‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺳﻨﺖ‬ ‫ھﺎی‬ ‫راﻳﺞ‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﺎ‬‫ﺳﺮ‬ ‫ﺣﺪ‬ ‫اﻣﻜﺎن‪،‬‬ ‫ﺗﻤﻜﻦ‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫دو‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫ھـﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻧﻔـﺮ‬ ‫اھـﻞ‬ ‫ﻳـﻚ‬ ‫ﺷـﮫﺮ‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﺣﺪاﻗﻞ‬ ‫در‬ ‫ﺳﺎﻳﺮ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫آداب‬ ‫و‬ ‫رﺳﻮم‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ھﻢ‬‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دﻳـﺪﮔﺎه‬‫ھـﺎی‬ ‫دو‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫ﻣﺬھﺒﻲ‬ ‫–‬ ‫ﺳﯿﺎﺳﻲ‬ ‫–‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻌﺎﺷﺮت‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬
‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬‫‪.‬‬
‫در‬‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫دو‬ ‫ﻃﺮف‬ ‫ﭘﺪرﺳﺎﻻری‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﻣﺎدرﺳﺎﻻری‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺻﻮرت‬ ‫ﻣﻄﻠﻖ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬‫ﺟـﺴﻤﻲ‬ ‫–‬ ‫ﺷﻜﻞ‬ ‫–‬ ‫ﻗﯿﺎﻓﻪ‬ ‫و‬ ‫اﻧﺪام‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻧﻔﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﺣﺪی‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬
‫ھﺎی‬‫ﻣﻮﺟﻮد‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﭼ‬ ‫ﺸﻤﮕﯿﺮ‬‫ﻧﺒﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫از‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺻﻄﻼع‬ ‫ﻋﺎﻣﻪ‬ ‫»‬ ‫ﺑﻪ‬‫ھﻢ‬ ‫ﺑﯿﺎﻳﻨﺪ‬ ‫«‬‫‪.‬‬
‫از‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﯿﺰان‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‪،‬‬ ‫اﺧﺘﻼف‬ ‫ﻓﺎﺣﺶ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ﻣﺤﻞ‬ ‫ﺳﻜﻮﻧﺖ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﻣﺤﻞ‬ ‫ﻛﺎر‬ ‫اﺧﺘﻼف‬ ‫ﺳﻠﯿﻘﻪ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫از‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻃﺮز‬ ‫ﺗﻔﻜﺮ‬ ‫و‬ ‫اﻧﺪﻳﺸﻪ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دﻳﺪﮔﺎھﺸﺎن‬‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔ‬ ‫ﻲ‬‫ﻳﻜﺴﺎن‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﻔﺎوت‬‫ھﺎی‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺘﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ‬ ‫ھﺎی‬ ‫رﻓﺘﺎری‬ ‫ﻓﺎﺣﺸﻲ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﺎ‬‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﻣﻘﺪور‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﮫﺮه‬ ‫ھﻮﺷﻲ‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫ﻧﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دارای‬‫دﻳــﺪﮔﺎه‬ ‫ھــﺎی‬ ‫ﺳﯿﺎﺳــﻲ‬ ‫ﮔــﺮاﻳﺶ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫اﻋــﺘﻘﺎدی‬ ‫و‬ ‫اﻓــﻖ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫ﻓﻜــﺮی‬ ‫ﻧــﺰدﻳﻚ‬ ‫ﺑــﻪ‬ ‫ھــﻢ‬
‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬‫‪.‬‬
‫ھـﺮ‬‫دو‬ ‫ﻧﻔـﺮ‬ ‫اﺳـﺘﻘﻼل‬ ‫رأی‬ ‫داﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ؛‬ ‫ﻳﻌﻨﻲ‬ ‫ﺷﺨﺼﺎً‬ ‫در‬ ‫اﻣﻮر‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺗﺼﻤﯿﻢ‬ ‫ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ‬ ‫ﻧﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬
‫دھﻦ‬‫ﺑﯿﻨﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻘﻠﯿﺪ‬ ‫از‬ ‫دﻳﮕﺮان‬ ‫‪.‬‬
‫از‬‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫ﺗﻔﻜـﺮات‬ ‫ﻣﺬھﺒـﻲ‬ ‫در‬ ‫دو‬ ‫ﻗﻄـﺐ‬ ‫ﻣﺨﺎﻟـﻒ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﺳﺎز‬
‫اﺳﺖ‬‫‪.‬‬
‫داﺷـﺘﻦ‬‫اﺧﺘﻼﻓﺎﺗـﻲ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮارد‬ ‫اﺷﺎره‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﮔﺮﭼﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫را‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫اﻣﻜﺎن‬ ‫ﺗﻔﺎھﻢ‬ ‫را‬
‫ﺑـﻪ‬‫ﺣـﺪاﻗﻞ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫رﺳـﺎﻧﺪ‬ ‫وﻟـﻲ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺷـﺮﻃﻲ‬ ‫ﻛـﻪ‬ ‫ﻃﺮﻓﯿﻦ‬ ‫اھﻞ‬ ‫ﺗﻐ‬ ‫ﯿﯿﺮ‪،‬‬‫رﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﺗﻜﺎﻣﻞ‬ ‫و‬ ‫ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ‬
‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‪،‬‬‫ھﻤﺰﻳﺴﺘﻲ‬ ‫را‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫ﻣﻤﻜﻦ‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺳﺎزد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻛــﺴﺎﻧﻲ‬‫ﻛــﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﺎﻧــﻲ‬ ‫ﺧــﻮﻳﺶ‬ ‫درﺟــﺎ‬ ‫ﻣــﻲ‬ ‫زﻧــﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑــﻪ‬ ‫ﻓﻜــﺮ‬
‫ﭘﯿـﺸﺮﻓﺖ‬‫ﻧـﺒﻮده‬ ‫و‬ ‫اھـﻞ‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺤﻮل‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﺳﻌﻲ‬ ‫ﻛﻨﻨﺪ‬
‫ﮔـﺮد‬‫ھﻤـﺴﺮی‬ ‫ﻛـﻪ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫او‬ ‫اﺧـﺘﻼﻓﺎت‬ ‫ﻃﺒﻘﺎﺗـﻲ‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬ ‫زﻳﺎدی‬
‫دارﻧـﺪ‬‫ﻧﮕـﺮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫آﻣﻮﺧﺘﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻃﻮل‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫را‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮ‬ ‫ان‬‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫داد‬
‫زﻳـﺮا‬‫ھﻤـﻪ‬ ‫آﻧﮫـﺎ‬ ‫اﻛﺘـﺴﺎﺑﻲ‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻏﻠﻂ‬ ‫ﺑﻮدﻧﺶ‬
‫ﺑـﻪ‬‫ﻓﺮد‬ ‫ﺛﺎﺑﺖ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﻣﯿﻞ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫ﻓﺰوﻧﻲ‬ ‫ﻳﺎﺑﺪ‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﻋﻮاﻣﻞ‬
‫روان‬‫ﺷـﻨﺎﺧﺘﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺳـﺎﺧﺘﺎری‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺖ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﺨﺘﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﺗﻮان‬‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫داد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﻐﯿﯿـﺮ‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﮔـﻮﻧﻪ‬ ‫ﻋـﻮاﻣﻞ‬ ‫و‬ ‫ﻣـﻮاردی‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺖ‬ ‫آدﻣﮫﺎﺳﺖ‬ ‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﺣﺎﺻﻞ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬
‫ﻛـﻪ‬‫ھـﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻃـﺮف‬ ‫ﻗﺒﻮل‬ ‫ﻛﻨﻨﺪ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻓﺎﺣﺶ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﺳﺎز‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫ﺷﺨﺺ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬
‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬‫ﻛﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﻳـﻦ‬‫ﺗﻐﯿﯿـﺮات‬ ‫ﻧـﯿﺎز‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻃـﻮل‬ ‫زﻣﺎن‪،‬‬ ‫آﻣﻮزش‬ ‫ﻋﻠﻤﻲ‪،‬‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﻦ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻛﺎرﺑﺮدن‬ ‫ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت‬ ‫ﻻزم‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗـﻨﮫﺎ‬‫»‬ ‫ﺧﻮاﺳـﺘﻦ‬‫«‬‫ﻛﺎﻓـﻲ‬ ‫ﻧﯿـﺴﺖ؛‬ ‫ﮔﺬﺷـﺖ‬ ‫آﮔﺎھﺎﻧـﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺎﻛﺴﺎزی‬ ‫ذھﻦ‬ ‫از‬ ‫ﺗﻌﺼﺒﺎت‪،‬‬
‫ﻧﻘﺶ‬‫اﺳﺎﺳﻲ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻔﺎھﻢ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺎزﻧﺪﮔﻲ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫اﻳـﻦ‬‫ھﻤـﻪ‬ ‫ﺗـﻼش‬ ‫زﻣﺎﻧﻲ‬ ‫ﺛﻤﺮﺑﺨﺶ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬
‫زﻣﯿـﻨﻪ‬‫ﺳـﺎز‬ ‫ﮔﺬﺷـﺖ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮد‬ ‫و‬ ‫ﻧﻘـﺶ‬ ‫ﻣﺆﺛﺮی‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿ‬ ‫ﻞ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫آدﻣﻲ‬ ‫ﺑﺎزی‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬
‫اﻳـﻨﮫﺎ‬‫ﻧﺒﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫ھـﯿﭻ‬ ‫ﻛﺲ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ھﺪﻓﻲ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫ﺗﻼش‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﻣﮫﺮ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬
‫ﺑﺎﺷـﺪ‬‫و‬ ‫ﺳـﺎزﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ھﻢ‬ ‫در‬ ‫ﭘﻲ‬ ‫آن‬ ‫ﺑﯿﺎﻳﺪ‪،‬‬ ‫آن‬ ‫وﻗﺖ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﻌﻨﺎی‬ ‫واﻗﻌﻲ‬ ‫اش‬ ‫را‬ ‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ‬
‫و‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻣﮫـﻢ‬ ‫ﻧﯿـﺰ‬ ‫ﻣﯿـﺴﺮ‬ ‫ﻧﯿـﺴﺖ‬ ‫ﻣﮕـﺮ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻟﻄـﻒ‬ ‫ﻓـﺪاﻛﺎری‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻃﺮف؛‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫در‬ ‫ﻳﻚ‬ ‫ﻃﺮف‬
‫ھﺮﮔﺰ‬‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫ﻧﺒﻮده‬ ‫و‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫روش‬‫ھﺎی‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬
‫روش‬‫ھﺎی‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دو‬ ‫ﮔﺮوه‬ ‫ﺗﻘﺴﯿﻢ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪:‬‬
‫اﻟﻒ‬‫‪:‬‬ ‫روش‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‬
‫در‬‫اﺑـﺘﺪا‬ ‫ﺑـﺮای‬ ‫ﺷـﻨﺎﺧﺖ‬ ‫ﻓـﺮد‬ ‫ﻣـﻮرد‬ ‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫از‬ ‫اﻓﺮادی‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫وی‬ ‫در‬ ‫ﺗﻤﺎس‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‬ ‫اﻃﻼﻋﺎت‬
‫ﻻزم‬‫ﻛﺴﺐ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﻨﺎﺑﻊ‬‫ﻛﺴﺐ‬ ‫اﻃﻼع‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫روش‬ ‫ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‬ ‫ﻋﺒﺎرت‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫از‬ ‫‪:‬‬
‫‪1‬‬‫‪-‬‬‫ھﻤﺴﺎﻳﮕﺎن‬
‫‪2‬‬‫‪-‬‬‫ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪان‬ ‫و‬ ‫دوﺳﺘﺎن‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬
‫‪3‬‬‫‪-‬‬‫ھﻤﻜﺎران‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫و‬ ‫ﺳﺎﻳﺮ‬ ‫اﻗﻮام‬
‫‪4‬‬‫‪-‬‬‫ﻣﺤﻞ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫و‬ ‫ﺷﻐﻞ‬
‫‪5‬‬‫‪-‬‬‫ھﻤﻜﻼس‬ ‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫…‬
‫ﻣﻌﻤـﻮﻻً‬‫ﻛـﺴﻲ‬ ‫ﻛـﻪ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺧـﻮاھﺪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻛـﻨﺪ‬ ‫ﺑﺎﻳـﺪ‬ ‫در‬ ‫اﻃـﺮاف‬ ‫و‬ ‫ﺟﻮاﻧﺐ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻔﺤﺺ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺴﺘﺠﻮ‬
‫ﺑﭙـﺮدازد‬‫و‬ ‫درﺑـﺎره‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫و‬ ‫ھﻤﻜﺎران‪،‬‬ ‫ھ‬ ‫ﻤﻜﻼﺳﻲ‬‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫دوﺳﺘﺎن‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﺗﺤﻘﯿﻖ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮرﺳﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ‬ ‫و‬
‫از‬‫ﺑﯿﻦ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫ذی‬ ‫ﺻﻼح‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﺗﻜﻤﯿﻞ‬ ‫اﻃﻼﻋﺎت‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫اﻗﺪام‬ ‫ﻛﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑــﺮای‬‫اﻧــﺘﺨﺎب‬ ‫ﺑﺎﻳــﺪ‬ ‫در‬ ‫زﻣﯿــﻨﻪ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋــﻲ‬ ‫–‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕــﻲ‬ ‫–‬ ‫ﺗﺤــﺼﯿﻼت‬ ‫–‬ ‫وﺿــﻌﯿﺖ‬ ‫ﻣﺎﻟــﻲ‬ ‫–‬
‫اﺧـﻼق‬‫و‬ ‫ﺳـﻦ‬ ‫و‬ ‫ﺷﻐﻞ‬ ‫اﻃﻼﻋﺎت‬ ‫ﻻزم‬ ‫ﻛﺴﺐ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺗﻄﺒﯿﻖ‬ ‫وﺿﻌﯿﺖ‬ ‫ﻃﺮف‬ ‫ﻣﻘﺎﺑﻞ‬
‫ﺑﺎ‬‫ﺷﺮاﻳﻂ‬ ‫ﺧﻮدش‬ ‫ﺑﺮرﺳﻲ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫آورد‬ ‫‪.‬‬
‫ب‬‫‪:‬‬ ‫روش‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ‬
‫دﻳـﻦ‬‫اﺳـﻼم‬ ‫ﺑﺮرﺳـﻲ‬ ‫ھـﺎی‬ ‫ﻣـﺴﺘﻘﯿﻢ‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮد‬ صیغه یابی ‫را‬ ‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﻗﺼﺪ‬ ‫ازدواج‬ ‫داﺷﺘ‬ ‫ﻪ‬‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬
‫ﻣﺠﺎز‬‫داﻧﺴﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ‬ ‫اﻛﺮم‬ ‫)‬ ‫ص‬‫(‪:‬‬‫در‬ ‫ﺣﺪﻳﺜﻲ‬ ‫ﻓﺮﻣﻮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫وﻗﺘﻲ‬‫ﺧﺪاوﻧﺪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎری‬
‫زﻧﻲ‬‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دل‬ ‫ﻛﺴﻲ‬ ‫اﻧﺪاﺧﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻣﺎﻧﻌﻲ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫او‬ ‫را‬ ‫ﺑﻨﮕﺮد‬ ‫«‬‫‪.‬‬
‫ﺑـﺎ‬‫ﺗـﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﺐ‬ ‫ﻓﻮق‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‬ ‫ﺣﻀﻮری‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫دﻳﺪن‬ ‫و‬ ‫ﻛﺴﺐ‬ ‫اﻃﻼﻋﺎت‬ ‫ﻗﺒﻞ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫)‬ ‫اﮔﺮ‬
‫ھﺪف‬‫ازدواج‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﻧﻪ‬ ‫ﻛﺴﺐ‬ ‫ﻟﺬت‬ ‫(‬‫ﻣﺎﻧﻌﻲ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﻨﺎﺑﻊ‬
‫‪-‬‬‫ﻣﺸﺎوره‬ ‫ازدواج‬ ‫و‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‪،‬‬ ‫ﺗﺄﻟﯿﻒ‬ ‫ﺳﯿﺪ‬ ‫ﻣﮫﺪی‬ ‫ﺣﺴﯿﻨﻲ‬
‫‪-‬‬‫ﺟﻮاﻧﺎن‬ ‫و‬ ‫ازدواج‬ ‫)‬ ‫روان‬‫ﺷﻨﺎﺳﻲ‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫زوج‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﺟﻮان‬ ‫(‬‫‪،‬‬‫ﺗﺄﻟﯿﻒ‬ ‫ا‬ ‫‪.‬‬‫ﻛﯿﮫﺎن‬ ‫ﻧﯿﺎ‬
‫‪-‬‬‫زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ‬ ‫راز‬ ‫ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ‪،‬‬ ‫ﺗﺄﻟﯿﻒ‬ ‫دﻛﺘﺮ‬ ‫ﻛﺎﻇﻤﻲ‬ ‫ﺧﻠﺨﺎﻟﻲ‬‫ﻗﺒﻞ‬‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻣﺎدﻳﺎت‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺻﺤﺒﺖ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬
‫ﭘـﮋوھﺶ‬‫ھـﺎ‬ ‫ﻧـﺸﺎن‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫دھـﺪ‬ ‫»‬ ‫ﭘﻮل‬‫«‬‫ﻳﮑﻲ‬ ‫از‬ ‫ﻋﻮاﻣﻞ‬ ‫اﺻﻠﻲ‬ ‫ﺳﻮء‬ ‫ﺗﻔﺎھﻢ‬ ‫ھﺎی‬ ‫زوج‬ ‫ھﺎﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫ﺑﺎ‬ ‫ﺻﺪاﻗﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺻﺮاﺣﺖ‬ ‫ﻗﺒﻞ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻣﺴﺎ‬ ‫ﺋﻞ‬‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫ﺻﺤﺒﺖ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‪،‬‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫دواﻣﻲ‬
‫ﺧﻮاھﯿﺪ‬‫داﺷﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﭘـﻮل‬‫ﺗﻌﯿـﯿﻦ‬ ‫ﻛﻨﻨﺪه‬ ‫ﺛﺮوت‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫در‬ ‫اﻳﺠﺎد‬ ‫ﻣﺴﺎوات‪،‬‬ ‫اﻣﻨﯿﺖ‪،‬‬
‫ﻋــﺸﻖ‪،‬‬‫ﻗــﺪرت‬ ‫و‬ ‫آزادی‬ ‫زوج‬ ‫ھــﺎ‬ ‫ﻧﻘــﺶ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫اﺣــﺴﺎس‬ ‫ﺷــﻤﺎ‬
‫ﻧﺴﺒﺖ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﭘﻮل‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺮاﺗﺐ‬ ‫ﻣﮫﻤﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﯿﺰان‬ ‫داراﻳﻲ‬ ‫ﺗﺎن‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺳـﻮزان‬‫ﺑﺎﻳـﺮدر‬ ‫ﻧﻮﻳـﺴﻨﺪه‬ ‫»‬ ‫ﭘﺮﺳـﺶ‬‫ھـﺎی‬ ‫ﻣـﺸﻜﻞ؛‬ ‫‪100‬‬ ‫ﺳـﺆال‬ ‫ﻣﮫﻤـﻲ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﺎﻣﺰدﺗﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﺗﻮاﻧـﯿﺪ‬‫ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ‬ ‫«‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫ازدواج‬ ‫اﻣﯿﺪھﺎ‪،‬‬ ‫آرزوھﺎ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺮس‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫ﺧﺎص‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻤﺮاه‬
‫دارد‬‫‪.‬‬‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﮫﻢ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺗﺼﻮﻳﺮ‬ ‫روﺷﻨﻲ‬ ‫از‬ ‫ﺗﻮﻗﻌﺎت‪،‬‬ ‫اﻧﺘﻈﺎرات‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫ﺑﺎﺷـﯿﺪ‬‫‪.‬‬‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻧﺎﻣـﺰدﺗﺎن‬ ‫در‬ ‫ﻣـﻮرد‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﻣﺎﻟـﻲ‬ ‫ﺻـﺤﺒﺖ‬ ‫ﻛﻨـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫او‬ ‫را‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﺤﻮه‬ ‫اداره‬
‫ﻣـﺴﺎﺋ‬‫ﻞ‬‫ﻣﺎﻟـﻲ‬ ‫ﺑﭙﺮﺳـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ھـﺮ‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫اﻃﻼﻋـﺎت‬ ‫ﻛﺎﻣـﻞ‬ ‫ﺗﺮی‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫و‬ ‫اﻧﺘﻈﺎرات‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﯿﺪ‪،‬‬
‫ﺑﮫﺘﺮ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﯿﺪ‬ ‫ﺗﺼﻤﯿﻢ‬ ‫ﮔﯿﺮی‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻧﻈـﺮ‬‫او‬ ‫را‬ ‫ﻧــﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑــﻪ‬ ‫ﺑــﯿﻤﻪ‬ ‫درﻣﺎﻧــﻲ‪،‬‬ ‫ﺑــﯿﻤﻪ‬ ‫ﻋﻤــﺮ‪،‬‬ ‫ﺻــﺮﻓﻪ‬ ‫ﺟﻮﻳــﻲ‬ ‫در‬ ‫ﻣﺤــﺪودﻳﺖ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫ﻣﺎﻟــﻲ‬
‫ﻣﻮﺟﻮد‪،‬‬‫ﻣﺤﻞ‬ ‫اﻗﺎﻣﺖ‪،‬‬ ‫ھﺰﻳﻨﻪ‬ ‫رھﻦ‪،‬‬ ‫اﺟﺎره‬ ‫و‬ ‫وام‪،‬‬ ‫و‬ ‫ھﺰﻳﻨﻪ‬ ‫اداﻣﻪ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اداﻣـﻪ‬‫ﺗﺤـﺼﯿ‬ ‫ﻞ‬‫ﻣـﺴﺘﻠﺰم‬ ‫ﻓـﺪاﻛﺎری‬ ‫ھﻤـﺴﺮان‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫زﻳﺮا‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﻣﺨﺎرج‬ ‫اﺿﺎﻓﻲ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬
‫ﺷـﻤﺎ‬‫اﺧﺘـﺼﺎص‬ ‫داد‬ ‫‪.‬‬‫از‬ ‫ﻃﺮﻓـﻲ‬ ‫در‬ ‫ﺻـﻮرت‬ ‫اداﻣﻪ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‪،‬‬ ‫ﺷﺎﻳﺪ‬ ‫ﻓﺮﺻﺖ‬ ‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻛﺎر‬ ‫ﻛﺮدن‬
‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻃـﺮح‬‫ﭼﻨـﯿﻦ‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻠﻲ‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣـﺸﻜﻞ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫وﻟـﻲ‬ ‫ﺑﺎﻋـﺚ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮد‬ ‫ﺣﺎﻻ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬
‫ﺧﯿﺎﻟـﺘﺎن‬‫راﺣـﺖ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺼﻤﯿﻢ‬ ‫ﮔﯿﺮی‬ ‫ﺗﺎن‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫واﻗﻌﯿﺎت‬ ‫ﻣﻮﺟﻮد‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻧﻪ‬ ‫رؤﻳﺎھﺎ‬ ‫و‬ ‫آرﻣﺎن‬
‫ھـﺎ‬‫‪.‬‬‫اﮔـﺮ‬ ‫ﻓـﺮھﻨﮓ‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺗﺎن‬ ‫اﺟﺎزه‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫دھﺪ‬ ‫ﺧﻮدﺗﺎن‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫را‬ ‫ﻣﻄﺮح‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‪،‬‬ ‫از‬ ‫واﻟﺪﻳﻦ‬
‫ﺑﺨﻮاھﯿﺪ‬‫آﻧﮫﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﭘﺮﺳـﺶ‬‫ھـﺎی‬ ‫زﻳـﺮ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻛﻤﻚ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﺗﺼﻮﻳﺮ‬ ‫روﺷﻦ‬ ‫ﺗﺮی‬ ‫از‬ ‫وﺿﻌﯿﺖ‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬
‫آﻳﻨﺪه‬‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﯿﺪ‬ ‫‪:‬‬
‫‪1‬‬‫‪-‬‬ ‫درآﻣﺪ‬ ‫ﻣﺎھﺎﻧﻪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﮕ‬ ‫ﺎرﺗﺎن‬‫ﭼﻘﺪر‬ ‫اﺳﺖ؟‬‫‪2‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﻛﺎر‬ ‫ﻛﺮدن‬ ‫ھﺮ‬ ‫دوی‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻻزم‬ ‫اﺳﺖ؟‬
‫‪3‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺧﺎﻧﻢ‬ ‫ﻛﺎر‬ ‫ﻧﻜﻨﺪ‪،‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ھﻤﺴﺮ‪،‬‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫داری‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎارزش‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫داﻧﺪ؟‬
‫‪4‬‬‫‪-‬‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﮔﺬران‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﭼﻘﺪر‬ ‫درآﻣﺪ‬ ‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫اﺳﺖ؟‬
‫‪5‬‬‫‪-‬‬ ‫ﭼﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﺧﺮج‬ ‫ﻛﺮد؟‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ھﺰﻳﻨﻪ‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫در‬ ‫اوﻟﻮﻳﺖ‬ ‫اﺳﺖ؟‬
‫‪6‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳـﺎ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻧﺤـﻮه‬ ‫ﺧـﺮج‬ ‫ﻛـﺮدن‬ ‫ﻳﻜﺪﻳﮕـﺮ‬ ‫ﺗﻮاﻓـﻖ‬ ‫دارﻳـﺪ؟‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫ﻣـﻮاردی‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻮاردی‬
‫ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﺪ؟‬
‫‪7‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﻛﺎر‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‪،‬‬ ‫ﭘﻮﻟﺘﺎن‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺧﺮج‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ؟‬
‫‪8‬‬‫‪-‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﺒﻠﻐﻲ‬ ‫)‬ ‫ھﺮ‬‫دو‬ ‫(‬‫در‬ ‫ﺑﺎﻧﻚ‬ ‫دارﻳﺪ؟‬
‫‪9‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔـﺮ‬ ‫ﺧﻮاﺳـﺘﮕﺎرﺗﺎن‬ ‫ﺷـﻐﻞ‬ ‫آزاد‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻘﺪار‬ ‫از‬ ‫درآﻣﺪش‬ ‫را‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫اﻧﺪاز‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ‬ ‫ﮔﺬاری‬
‫ﻣﻲ‬‫ﻛﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻘﺪار‬ ‫را‬ ‫ﺧﺮج‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﺪ؟‬
‫‪10‬‬‫‪-‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻛﺴﻲ‬ ‫ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬ ‫ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬ ‫رﻳﺰی‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫درازﻣﺪت‬ ‫ﺑﺮﻋﮫﺪه‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﯿﺮد؟‬
‫‪11‬‬‫‪-‬‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫داﺷﺘﻦ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫اﻣﻨﯿﺖ‪،‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻘﺪار‬ ‫ﭘﻮل‬ ‫ﻛﺎﻓﻲ‬ ‫اﺳﺖ؟‬
‫‪12‬‬‫‪-‬‬ ‫ﭼـﻨﺪ‬ ‫درﺻـﺪ‬ ‫از‬ ‫درآﻣـﺪ‬ ‫را‬ ‫ﭘـﺲ‬ ‫اﻧـﺪاز‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﻛﻨـﯿﺪ؟‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﻧﺎﻣﺰدﺗﺎن‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫اﻧﺪاز‬ ‫در‬ ‫ﺑﺎﻧﻚ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬
‫اﺳﺖ؟‬
‫‪13‬‬‫‪-‬‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫ﻛـﺴﻲ‬ ‫ﺣـﺴﺎب‬ ‫دﺧـﻞ‬ ‫و‬ ‫ﺧـﺮج‬ ‫را‬ ‫دارد؟‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫ﻛـﺴﻲ‬ ‫ﻗ‬ ‫ﺒﻮض‬‫آب‪،‬‬ ‫ﺑﺮق‪،‬‬ ‫ﺗﻠﻔﻦ‬ ‫و‬ ‫ﮔﺎز‬ ‫را‬
‫ﻣﻲ‬‫ﭘﺮدازد؟‬
‫‪14‬‬‫‪-‬‬ ‫در‬ ‫ﺻـﻮرت‬ ‫ﺑـﯿﻤﻪ‬ ‫ﻧﺒﻮدن‬ ‫ﻧﺎﻣﺰدﺗﺎن‪،‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺑﯿﻤﻪ‬ ‫اﺧﺘﯿﺎری‬ ‫)‬ ‫ﺧﻮﻳﺶ‬‫ﻓﺮﻣﺎ‬ ‫(‬‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬
‫اﺳﺖ؟‬
‫‪15‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳــﺎ‬ ‫ﻧﺎﻣــﺰدﺗﺎن‬ ‫ﺑﺎﻳــﺪ‬ ‫ﺧــﺮج‬ ‫واﻟﺪﻳــﻨﺶ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺪھــﺪ؟‬ ‫در‬ ‫ﺻــﻮرت‬ ‫ﭘﺎﺳــﺦ‬ ‫ﻣﺜــﺒﺖ‬ ‫ﻣﺎھﺎﻧــﻪ‬ ‫ﭼﻘــﺪر‬ ‫از‬
‫درآﻣﺪش‬‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫اﺧﺘﺼﺎص‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫دھﺪ؟‬
‫‪16‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔـﺮ‬ ‫ﺧـﺪای‬ ‫ﻧﺨﻮا‬ ‫ﺳـﺘﻪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺗـﺎن‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻃـﻼق‬ ‫ﻣﻨﺠﺮ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻣﮫﺮﻳﻪ‬ ‫را‬ ‫ﭘﺮداﺧﺖ‬
‫ﻛﻨﺪ؟‬
‫‪17‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫او‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺧﺮﻳﺪ‬ ‫وﺳﺎﻳﻞ‬ ‫اﺿﺎﻓﻲ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻣﻨﺰل‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﻛﺎدو‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬ ‫اﺳﺖ؟‬
‫‪18‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳـﺎ‬ ‫ﻧﺎﻣـﺰدﺗﺎن‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﭘﺬﻳـﺮد‬ ‫ﻛـﻪ‬ ‫داراﻳـﻲ‬ ‫ﻗﺒﻞ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﺜﻼً‬ ‫زﻣﯿﻦ‪،‬‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎﺷﯿﻦ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺳﻢ‬
‫ﺧﻮدﺗﺎن‬‫ﺑﺎﺷﺪ؟‬
‫‪19‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎرﺗﺎن‬ ‫ﺑﺪ‬ ‫ھﻲ‬‫ﻧﺪارد‬ ‫و‬ ‫ورﺷﻜﺴﺖ‬ ‫ﻧﺸﺪه‬ ‫اﺳﺖ؟‬ ‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺑﺪھﻲ‬ ‫دارد‬ ‫ﺗﺎ‬
‫ﭼﻪ‬‫ﻣﺪت‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﺒﻠﻐﻲ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﭘﺮداﺧﺖ‬ ‫ﻛﻨﺪ؟‬
‫‪20‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳـﺎ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧـﯿﺪ‬ ‫ﺣـﺴﺎب‬ ‫ﺟﺪاﮔﺎﻧـﻪ‬ ‫ای‬ ‫ﺑـﺮای‬ ‫ھـﺰﻳﻨﻪ‬ ‫ھـﺎی‬ ‫ﻣﻨـﺰل‬ ‫داﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷـﯿﺪ؟‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ھﺮ‬
‫ﻛﺴﻲ‬‫ﺑﺨﺸﻲ‬ ‫از‬ ‫درآﻣﺪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫آن‬ ‫اﺧﺘﺼﺎص‬ ‫دھﺪ؟‬
‫‪21‬‬‫‪-‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻘﯿﺪ‬ ‫ﻛﻪ‬ ‫ﺣﺴﺎب‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫اﻧﺪاز‬ ‫ﺟﺪا‬ ‫ﮔﺎﻧﻪ‬‫ای‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﯿﺪ؟‬
‫‪22‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔـﺮ‬ ‫ﭘـﺲ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﭘـﻮل‬ ‫ﻛـﺎر‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﻣﺎﺷﯿﻦ‬ ‫ﺧﺮﻳﺪاری‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫آﻳﺎ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻘﯿﺪ‬
‫ﻛﻪ‬‫ﺳﻨﺪ‬ ‫آن‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﺎم‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ؟‬
‫‪23‬‬‫‪-‬‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺑﺤﺮان‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ورﺷﻜﺴﺘﮕﻲ‬ ‫روﺑﻪ‬ ‫رو‬ ‫ﺷﻮﻳﺪ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ؟‬
‫‪‬‬‫ﭘﺲ‬‫اﻧﺪاز‬ ‫ﻛﻨﯿﺪ؟‬
‫زن‬‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺷﻮھﺮ‬ ‫ﻋﯿﺒﻲ‬ ‫دارد؟‬
‫ﻧﮕﺎھﻲ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﭼﺮاﻳﻲ‬ ‫ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫از‬ ‫ﺷﻮھﺮان‬
‫زﻣﺎﻧـﻲ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻋﻠـﻢ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌـﻪ‬ ‫ﺷﻨﺎﺳﻲ‬ ‫آﺷﮑﺎرا‬ ‫اﻋﻼ‬ ‫م‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫زﻣﺮه‬ ‫ﭘﯿﭽﯿﺪه‬ ‫ﺗﺮﻳﻦ‬ ‫رواﺑﻂ‬
‫اﻧـﺴﺎﻧﻲ‬‫اﺳـﺖ‪،‬‬ ‫ﺷـﺎﻳﺪ‬ ‫ﺑـﺘﻮان‬ ‫ﺗﺄﻣـﻞ‬ ‫زﻳـﺎدی‬ ‫در‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫زواﻳﺎی‬ ‫ﻣﺨﺘﻠﻒ‬ ‫آن‬ ‫را‬
‫ﻣـﻮرد‬‫ﺑﺮرﺳـﻲ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫داد‪،‬‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﺷﻨﯿﺪه‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ازدواج‪،‬‬ ‫ﻣﻈﮫﺮ‬ ‫ﺑﺮﺧﻮرد‬ ‫ﻓﺮھﻨﮓ‬ ‫و‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﺖ‬
‫اﺳـﺖ‬‫‪.‬‬‫ﺑـﻪ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺻـﻮرت‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌـﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻮﺷﺪ‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﺖ‬ ‫را‬ ‫ﻣﮫﺎر‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫آن‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺮھﻨﮓ‬ ‫ﺗﺒﺪﻳﻞ‬
‫ﻧﻤﺎﻳـﺪ‬‫و‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫دﻟﯿﻞ‬ ‫ھﻤﯿﻦ‬ ‫وﻳﮋﮔﻲ‬ ‫ھﺎﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﯿﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﻣﯿﺜﺎق‬ ‫زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زﻣﺎن‬
‫و‬‫ﺷـﺮاﻳﻂ‬ ‫دوران‬ ‫ﺧـﻮدش‪،‬‬ ‫دﭼﺎر‬ ‫دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ‬ ‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﻲ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫‪،‬‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﻧﻔﺲ‬ ‫آن‬ ‫از‬ ‫ﻗﺪﻳﻢ‬ ‫اﻻﻳﺎم‬
‫ﻳﮑﻲ‬‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ازدو‬‫اج‬‫اﺑﻌـﺎد‬ ‫ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧـﻲ‬ ‫دارد‬ ‫و‬ ‫اﻧـﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‬ ‫ﻧﯿـﺰ‬ ‫ﮔـﺰﻳﻨﻪ‬ ‫ھـﺎی‬ ‫ﻣﺘﻔﺎوﺗـﻲ‬ ‫دارد‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺟﺪای‬ ‫از‬
‫ﻧﺰدﻳﮑـﻲ‬‫ﻓـﺮھﻨﮓ‬ ‫ھـﺎ‬ ‫‪،‬‬‫ﺟﻐـﺮاﻓﯿﺎ‪،‬‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫و‬ ‫‪...‬‬‫»‬‫ﺳﻦ‬ ‫«‬‫ﻳﮑﻲ‬ ‫از‬ ‫وﻳﮋﮔﻲ‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮرد‬
‫ﺗـﻮﺟﻪ‬‫ﺑـﻮده‬ ‫و‬ ‫ﺗﻔـﺎوت‬ ‫ﺳـﻨﻲ‬ ‫در‬ ‫ھﻤـﻪ‬ ‫اﻋـﺼﺎر‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ای‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﺸﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫دھﺪ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬
‫ﺳـﻨﻲ‬‫زوﺟـﯿﻦ‬ ‫‪،‬‬ ‫ﻣـﺮد‬ ‫ﭼـﻨﺪ‬ ‫ﺳـﺎﻟﻲ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫از‬ ‫زن‬ ‫ﺑـﻮده‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻃـﻮری‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫اﻳـﺮان‬ ‫ﭘﺪﻳﺪه‬
‫ﮔـﺰﻳﻨﺶ‬‫ھﻤـﺴﺮ‪،‬‬ ‫ﭘﺮاﮐﻨﺪﮔـﻲ‬ ‫ﺧﺎﺻـﻲ‬ ‫داﺷـﺘﻪ‬ ‫اﺳـﺖ؛‬ ‫از‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫رو‬ ‫ﺗﻔـﺎوت‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫زوﺟﯿﻦ‬ ‫در‬ ‫اﻳﺮان‬
‫اﻣـﺮی‬‫ﻃﺒﯿﻌـﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫رﺳﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﯿﺰان‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‪،‬‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫آﻧﺠﺎ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﻣ‬ ‫ﻲ‬‫ﮔﯿﺮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬
‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬‫ﻣﻮارد‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫‪4‬‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫‪12‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﻣـﺎ‬‫ﺑـﺴﯿﺎری‬ ‫از‬ ‫ﺟﺎﻣﻌـﻪ‬ ‫ﺷﻨﺎﺳـﺎن‬ ‫ﻣﻌـﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫ﺻﻨﻌﺘﻲ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫رو‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺻﻨﻌﺘﻲ‬ ‫ﺷﺪن‬ ‫و‬
‫ﭘـﻮﻳﺎ‪،‬‬‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫در‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫و‬ ‫دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﭼﻪ‬ ‫ﺑﺴﺎ‬ ‫ھﻨﻮز‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫اﻓﺮادی‬
‫ﮐﻪ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﺳﻨﻲ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫زوﺟﯿﻦ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﺄﮐﯿﺪ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ا‬ ‫ز‬‫زن‬ ‫ﺻﺤﻪ‬ ‫ﺑﮕﺬارﻧﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫در‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬
‫ای‬‫ﮐــﻪ‬ ‫زﻧــﺎن‬ ‫دﺳــﺖ‬ ‫ﺑــﻪ‬ ‫ﻓﻌﺎﻟــﯿﺖ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋــﻲ‪،‬‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕــﻲ‪،‬‬ ‫ھﻨــﺮی‬ ‫و‬ ‫ﺣﺘــﻲ‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗــﻲ‬ ‫و‬
‫ﺳﯿﺎﺳـﻲ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫زﻧﻨﺪ‪،‬‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫ارﺗﻘﺎء‬ ‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺎﻳﮕﺎه‬ ‫ھﺎ‪،‬‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﺑﺮﺗﺮ‬
‫و‬‫ﻳﺎ‬ ‫ھﻤﺴﺎن‬ ‫ﻣﺮدان‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫آورﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ھﻤﯿﻦ‬ ‫ﺑﺎﻋﺚ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﻣﻘﻮﻟﻪ‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫آﻧﺎن‬
‫ﻧ‬‫ﯿـﺰ‬‫دﭼـﺎر‬ ‫ﺗﻐﯿﯿـﺮ‬ ‫ﺷـﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣـﺜﻼً‬ ‫در‬ ‫ﺟﺎﻣﻌـﻪ‬ ‫اﻣﺮوز‪،‬‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫دﻳﺪه‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫زﻧﺎﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ھﻤﺴﺮان‬ ‫ﺧﻮد‬
‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬‫ھـﺴﺘﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﺎ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺣﺴﺎب‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﻈﺮﻳﻪ‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﮔﺰﻳﻨﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺷﺮاﻳﻂ‬‫ﺧـﺎص‬‫ھـﺮ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫ﻳﺎﺑﺪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﻧﮫﺎﻳﺖ‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﻃﺮح‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﭘﺮﺳﺶ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آﻳﺎ‬
‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬‫ﺑﻮدن‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫از‬ ‫ﺷﻮھﺮاﻧ‬ ‫ﺸﺎن‬‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﺑﺮوز‬ ‫ﻣﺸﮑﻼﺗﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد؟‬
‫ﭘﺎﺳـﺦ‬‫ھـﺎی‬ ‫ﻣﺨﺘﻠﻔـﻲ‬ ‫ﺷـﺎﻣﻞ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﭘﺮﺳـﺶ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮد؛‬ ‫ﭘﺎﺳـﺦ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻮاﻓﻘﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﺑﺤﺚ‬‫ﺑﺮ‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﮐﺪام‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻋﺪه‬ ‫ای‬ ‫ﺧﺎص‬ ‫را‬ ‫ﭘﺎﺳﺨﮕﻮ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دﮐ‬‫ﺘـﺮ‬ ‫اﻣـﺎن‬ ‫ﻗﺮاﻳـﻲ‬ ‫ﻣﻘـﺪم‪،‬‬ ‫ﻣﺤﻘﻖ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺘﺎد‬ ‫داﻧﺸﮕﺎه‬ ‫در‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺑﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬
‫اﻳـﻦ‬‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﺳﻨﻲ‪،‬‬ ‫ﻣﻨﻔﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫روی‬ ‫‪2‬‬ ‫ھﺰار‬ ‫و‬ ‫‪167‬‬ ‫ﭘﺮوﻧﺪه‬ ‫ﻃﻼق‬ ‫اﻧﺠﺎم‬
‫داده‬‫اﻳـﻢ‪،‬‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻧﺘﯿﺠﻪ‬ ‫رﺳﯿﺪه‬ ‫اﻳﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻳﮑﻲ‬ ‫از‬ ‫ﻣﮫﻤﺘﺮﻳﻦ‬ ‫دﻻﻳﻞ‬ ‫ﻃﻼق‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫زوﺟﯿﻦ‪،‬‬ ‫ﺑﺮوز‬
‫ھﻤﯿﻦ‬‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﺳﻨﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻳﻌ‬ ‫ﻨﻲ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫زن‬ ‫از‬ ‫ﻣﺮد‪،‬‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﭘﺪﻳﺪه‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬
‫و‬‫ﭼﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫در‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻓـﺮھﻨﮓ‬‫ﺳــﻨﺘﻲ‬ ‫اﻳــﺮان‬ ‫ﻣــﻲ‬ ‫ﮔــﻮﻳﺪ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫ﺑــﻮدن‬ ‫ﻣــﺮد‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻳــﮏ‬ ‫ارزش‬ ‫اﺳــﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺘــﻲ‬ ‫در‬
‫ﻣﺤﺎﻓـﻞ‬‫و‬ ‫ﻣـﻨﺎﻃﻖ‬ ‫روﺳﺘﺎﻳﻲ‬ ‫ھﻢ‪،‬‬ ‫ﺷﻌﺮھﺎﻳﻲ‬ ‫در‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫ﺳﺮوده‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ‬ ‫اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬
‫ﻧﻈـﺮ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫رﺳـﺪ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫اﮔـﺮ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھـﺎ‬ ‫ﻣﺤﮑﻢ‬ ‫ﻧﺒﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﻣﺪت‬ ‫ﮐﻮﺗﺎھﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺷﮑﺴﺖ‬ ‫ﻣﻮاﺟﻪ‬
‫ﻣﻲ‬‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫«‬
‫ﺟﺎﻣﻌـﻪ‬‫ﺷﻨﺎﺳـﺎن‬ ‫دﻻﻳـﻞ‬ ‫ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧـﻲ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺧـﺼﻮص‬ ‫ﺑﺮﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻤﺎرﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫آﻧﺎن‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫رﺷﺪ‬
‫ﻋﻠﻤـﻲ‬‫و‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻦ‬ ‫ﺑﺎزار‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫و‬ ‫ﮐﺴﺐ‬ ‫و‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ‬ ‫ھﺎی‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬
‫در‬‫رﺷـﺪ‬ ‫آﻧﺎن‬ ‫ﻧﻘﺶ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳ‬ ‫ﺖ؛‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫از‬ ‫ﺳﻮی‬ ‫دﻳﮕﺮ‪،‬‬ ‫اﻓﺰاﻳﺶ‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫و‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‪،‬‬ ‫از‬
‫ﻣﮫﻤﺘﺮﻳﻦ‬‫ﻋﻮاﻣﻞ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﭘﯿﻮﻧﺪھﺎی‬ ‫زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺣﻤـﯿﺪ‬‫اﮐﺒـﺮی‬ ‫‪-‬‬‫ﮐﺎرﻣـﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔـﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫دوﺳـﺘﻲ‬‫داﺷﺘﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫زن‬
‫ﭘـﻮﻟﺪار‬‫ازدواج‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐـﻨﻢ‬ ‫‪.‬‬‫ﭼـﻨﺪ‬ ‫ﺳـﺎﻟﻲ‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫ﺧﺒـﺮ‬ ‫ﻧﺪاﺷـﺘﻢ‬ ‫ﺗـﺎ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﻔﺘﻪ‬ ‫ﭘﯿﺶ‬ ‫او‬ ‫را‬ ‫دﻳﺪم‬ ‫‪.‬‬
‫ﺳﻮار‬‫ﺧﻮد‬ ‫رو‬ ‫ی‬ ‫آﺧﺮﻳﻦ‬ ‫ﻣﺪل‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫ﻇﺎھﺮش‬ ‫ﻣﺸﺨﺺ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫وﺿﻊ‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫ﺧﻮﺑﻲ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑـﺮاﻳﻢ‬‫ﺗﻌـﺮﻳﻒ‬ ‫ﮐـﺮد‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﺧﺎﻧﻤـﻲ‬ ‫‪9‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺧﻮدش‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫اش‬ ‫ھﻢ‬
‫راﺿـﻲ‬‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﻪ‪،‬‬ ‫رﺳﯿﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺧﻮﺷﺤﺎل‬ ‫ﺷﺪم‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻢ‬ ‫ﺑﺎور‬
‫ﮐﻨﻢ‪،‬‬‫ﭼﻮن‬ ‫آن‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫ِ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺷﺎد‬ ‫و‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﺳﺎﺑﻖ‬ ‫ﻧﺒ‬ ‫ﻮد‬‫‪.‬‬‫«‬
‫ازدواج‬‫زن‬ ‫ﺑــﺎ‬ ‫ﻣــﺮدی‬ ‫ﮐــﻪ‬ ‫از‬ ‫ﺧــﻮدش‬ ‫ﮐﻮﭼﮑﺘــﺮ‬ ‫اﺳــﺖ‪،‬‬ ‫از‬ ‫دﻳــﺪ‬ ‫ﺟﺎﻣﻌــﻪ‬ ‫ﺷﻨﺎﺳــﺎن‬ ‫ﻏﯿــﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺑُﻌــﺪ‬
‫اﻗﺘـﺼﺎدی‪،‬‬‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﻋﺎﻃﻔـﻲ‬ ‫و‬ ‫اﺣـﺴﺎﺳﻲ‬ ‫ﻣـﻨﻮط‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣـﺜﻼً‬ ‫دﮐﺘﺮ‬ ‫ﻗﺮاﻳﻲ‬ ‫ﻣﻘﺪم‬ ‫در‬ ‫اﻳﻦ‬
‫ﺧـﺼﻮص‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔـﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺧـﺎم‬‫ﺑـﻮدن‬ ‫ﺟـﻮاﻧﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺗﺤﺖ‬ ‫ﺗﺄﺛﯿﺮ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻦ‪،‬‬ ‫ﻳﮑﻲ‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫از‬
‫دﻻﻳﻠـﻲ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣـﻮﺟﺐ‬ ‫ﭼﻨـﯿﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮد‪،‬‬ ‫زﻳـﺮا‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫ﺑﺮﺧﻲ‬
‫‪www.ketabha.org‬‬‫ﻗـﺮار‬‫ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺨﺼﻮص‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫ﺧﺎص‬ ‫زن‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺑﮫﺘﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫را‬ ‫رام‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫آن‬
‫زن‬‫از‬ ‫ﻣﻮﻗﻌـﯿﺖ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫و‬ ‫اﻗﺘـﺼﺎدی‬ ‫ﺧﻮﺑـﻲ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﺮﺧﻮردار‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫آﺳﺎن‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫اﻧﺠﺎم‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﮔﯿـﺮد‪،‬‬ ‫زﻳـﺮا‬ ‫ﭘـﺴﺮاﻧﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺣﺪاﻗﻞ‬ ‫ﻟﻮازم‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫را‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻓﺮار‬ ‫از‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫آوردن‬ ‫اﻳﻦ‬
‫اﻣﮑﺎﻧﺎت‪،‬‬‫ﺗﺮﺟﯿﺢ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫دھﻨﺪ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬
‫اﻳـﻦ‬‫در‬ ‫ﺣﺎﻟـﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دﮐﺘﺮ‬ ‫ﻧﻮﻳﺪ‬ ‫اﻳﺮاﻧﭙﻮر‪،‬‬ ‫ﭘﮋوھﺸﮕﺮ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫در‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻃﺒﻘﻪ‬ ‫ﺑﻨﺪی‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﭼﺮاﻳـﻲ‬‫و‬ ‫ﭼﮕﻮﻧﮕـﻲ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھـﺎ‬ ‫اﺷـﺎره‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫وی‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎ‬ ‫را‬
‫ﻣﻲ‬‫ﺗﻮان‬ ‫در‬ ‫‪3‬‬ ‫ﻃﺒﻘﻪ‬ ‫ﻣﺠﺰا‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫داد‬ ‫‪:‬‬
‫اﻟـﻒ‬‫‪-‬‬‫آن‬ ‫دﺳـﺘﻪ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑﻨﺎﺑـﺮ‬ ‫اﺟـﺒﺎر‬ ‫ﺻـﻮرت‬ ‫ﮔـﺮﻓﺘﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬
‫دﺧﺘﺮی‬‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺷﺮاﻳﻂ‬ ‫ﺧﺎﺻﻲ‪،‬‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﺠﺒﻮر‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ب‬‫‪-‬‬‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐ‬ ‫ﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﭘﺎﻳﻪ‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫دو‬ ‫ﻃﺮف‬ ‫ﺑﻨﺎ‬ ‫ﻧﮫﺎده‬ ‫ﺷﺪﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ج‬‫‪-‬‬‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑُﻌﺪ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫وی‬‫در‬ ‫اداﻣـﻪ‬ ‫ﺳـﺨﻨﺎﻧﺶ‬ ‫ﻧـﺘﺎﻳﺞ‬ ‫ﭼﻨـﯿﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫را‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ﺑﯿﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺑﺎ‬‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﻧـﻮع‬‫ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ‬ ‫ازدواج‪،‬‬ ‫ﻣﺴﻠﻤﺎً‬ ‫رﻓﺘﺎرھﺎی‬ ‫ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺮوز‬ ‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ازدواﺟﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺮد‬
‫ﺑـﺮ‬‫ﭘﺎﻳـﻪ‬ ‫ﻋـﺸ‬ ‫ﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ﺛـﺮوت‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫راﺿﻲ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫دو‬
‫ﺣﺎﻟـﺖ‬‫ﭘﯿﺶ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫آﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫ﻳﺎ‬ ‫زن‬ ‫ﺣﺎﮐﻢ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻗﺪرت‬ ‫ﺑﺮﺧﻮردار‬
‫اﺳـﺖ‬‫‪.‬‬‫زﻳـﺮا‬ ‫ﻣـﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺷﺮاﻳﻂ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫زن‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬ ‫رﻳﺰی‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﮐـﻨﺪ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﭼﮕـﻮﻧﻪ‬ ‫از‬ ‫آن‬ ‫اﺳﺘﻔﺎده‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﺷﺮاﻳﻄﻲ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻً‬ ‫ﺟﻮان‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﮫﺎﻧﻪ‬ ‫ای‬
‫ﺑﺮای‬‫اﺧﺎذی‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫دھﺪ‬ ‫و‬ ‫زن‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﮐﻮﺗﺎه‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫آﻳﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬
‫ﻏﯿـﺮ‬‫از‬ ‫اﻳـﻦ‪،‬‬ ‫ازدواﺟـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ﭘﺎﻳﻪ‬ ‫زور‬ ‫و‬ ‫اﺟﺒﺎر‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ‬ ‫واﮐﻨﺶ‬ ‫را‬ ‫داراﺳﺖ‪،‬‬
‫زﻳــﺮا‬‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣــﺮد‬ ‫ﺑﯿــﺸﺘﺮﻳﻦ‬ ‫ﺗــﻨﺶ‬ ‫ھــﺎ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫ﺧــﻮد‬ ‫ﺧﻮاھــﻨﺪ‬ ‫داﺷــﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﭼﻨــﯿﻦ‬ ‫ﺧﺎﻧــﻮاده‬ ‫ھﺎﻳــﻲ‬
‫ﺑﯿـﺸﺘﺮﻳﻦ‬‫ﺗـﻨﺶ‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ﺳـﺮ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻣﻮﺿـﻮع‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ﻗﺪرت‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﺑﮕﯿﺮد‪،‬‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﻳﺎ‬
‫زن؟‬‫ﻣـﺮد‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫دﻟﯿﻞ‬ ‫ﻧﮕﺮش‬ ‫ﺳﻨﺘﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﺪ‬ ‫ﻣﺮداﻧﮕﻲ‬ ‫ﻧﺸﺎن‬ ‫دھﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺎﮐﻢ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫زن‬
‫ﺑـﻪ‬‫ﻋﻠﺖ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻧﮑﺘﻪ‬ ‫را‬ ‫ﺗﺤﻤﻞ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻨﺶ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ﻗﺪرت‪،‬‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻧﮫﺎد‬
‫ﺧﺎﻧﻮاده‬‫را‬ ‫دﭼﺎر‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دو‬‫ﺳﺖ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﺪﻳﺮ‬ ‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫ﺷﺮﮐﺖ‬ ‫ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫آن‬ ‫ﻣﺸﻐﻮل‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫ﺑﻮدم‪،‬‬ ‫ازدواج‬
‫ﮐـﺮدم‬‫‪.‬‬‫او‬ ‫‪7‬‬ ‫ﺳـﺎل‬ ‫از‬ ‫ﻣـﻦ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺎ‬ ‫‪5‬‬ ‫ﺳـﺎﻟﻲ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮﮐﻲ‬ ‫دارﻳﻢ‬ ‫‪.‬‬
‫راﺿـﻲ‬‫ام‬ ‫اﻣـﺎ‬ ‫ﮔﺎھـﻲ‬ ‫اوﻗـﺎت‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻢ‬ ‫ھﻤﺎﻧﻨﺪ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻣﮫﺮه‬ ‫ھﺴﺘﻢ‬ ‫و‬ ‫ھﯿﭻ‬ ‫اراده‬ ‫ای‬ ‫از‬
‫ﺧﻮد‬‫ﻧﺪارم‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻨﮫﺎ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﺎرا‬ ‫ﺣﺘﻢ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬
‫در‬‫ﺣﺎﻟـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻋـﺪه‬ ‫ای‬ ‫از‬ ‫ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳـﺎن‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﮔﺮوھﻲ‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﺗﻮاﻓﻖ‬ ‫دارﻧﺪ‬
‫ﮐـﻪ‬‫ﻧﻤـﻲ‬ ‫ﺗـﻮان‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺣﮑـﻢ‬ ‫ﮐﻠﻲ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ای‬ ‫در‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫اﻳﺮان‬ ‫ﺻﺎدر‬ ‫ﮐﺮد‪،‬‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫ھﻨﻮز‬
‫ﺗﻌـﺮﻳﻒ‬‫ﻣـﺸﺨﺺ‬ ‫و‬ ‫دﻗﯿﻘـﻲ‬ ‫از‬ ‫وﻇﺎﻳـﻒ‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺮد‬ ‫ﻧـﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺗﺒﯿﯿﻦ‬ ‫ﻧﺸﺪه‬ ‫و‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺷﺪه‬
‫ﮐﻤﺘـﺮ‬‫ﻋﻤﻠـﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻤﯿﻦ‬ ‫دﻟﯿﻞ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﺧﺘﻼف‬ ‫ھﺎ‬ ‫روز‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫روز‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد؛‬
‫ﺑﻨﺎﺑـﺮاﻳﻦ‬‫در‬ ‫ﺣﺎﻟـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ھـﺎی‬ ‫ﻋـﺎدی‬ ‫زﻧﺎﺷـﻮﻳﻲ‬ ‫ﺗـﻨﺶ‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫را‬ ‫ﺷـﺎھﺪ‬ ‫ھــﺴﺘﯿﻢ‪،‬‬
‫ﻃﺒﯿﻌـﻲ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﻣـﯿﺎن‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ای‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫زن‬ ‫ﭼﻨﺪ‬ ‫ﺳﺎﻟﻲ‬ ‫ھﻢ‬ ‫از‬ ‫ﺷﻮھﺮش‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﺷﺎھﺪ‬
‫ﺣـﺮف‬‫ھـﺎ‬ ‫و‬ ‫ﺣـﺪﻳﺚ‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﺑﺎﺷـﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻃـﻮر‬ ‫ﻣﺜﺎل‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﻨﺪ‬ ‫ھ‬ ‫ﯿﭻ‬‫ﮐﺲ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫او‬
‫‪‬‬‫از‬‫ﺧـﻮدش‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐـﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺗﻤﺎﻣـﻲ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺣـﺮف‬ ‫ھـﺎ‬ ‫در‬ ‫ﮐـﻨﺎر‬ ‫ﻣﺸﮑﻼت‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫آﺳﯿﺐ‬
‫ﭘﺬﻳـﺮی‬‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫را‬ ‫اﻓـﺰاﻳﺶ‬ ‫دھـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺪه‬ ‫ای‬ ‫از‬ ‫روان‬ ‫ﺷﻨﺎﺳﺎن‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻧﮕﺎھﻲ‬ ‫از‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫روان‬
‫ﺷﻨﺎﺳﺎ‬‫ﻧﻪ‬‫و‬ ‫روان‬ ‫ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺳﻌﻲ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺗﺤﻠﯿﻞ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫دﺳﺘﻪ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎ‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫آﻧـﺎن‬‫ﻣﻌـﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫روان‬ ‫ﺷﻨﺎﺳـﻲ‬ ‫زن‬ ‫ھﺎ‬ ‫زودﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺮدھﺎ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻋﺎﻗﻞ‬
‫ﺗــﺮ‬‫ﻣــﻲ‬ ‫ﺷــﻮﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫درﮐــﺸﺎن‬ ‫از‬ ‫ﻣــﺴﺎﺋﻞ‬ ‫درون‬ ‫ﺧﺎﻧــﻮاده‬ ‫و‬ ‫زﻧﺪﮔــﻲ‬ ‫ﻋﻤــﯿﻖ‬ ‫ﺗــﺮ‬ ‫اﺳــﺖ؛‬ ‫ﺑﻨﺎﺑــﺮاﻳﻦ‬
‫ﻣـﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬‫ﭘﺬﻳـﺮﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬ ‫در‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫زﻣﯿـﻨﻪ‬ ‫ھـﺎ‬ ‫ﻓﮑـ‬ ‫ﺮ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺣﺎل‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫ﭼﻨﺪ‬ ‫ﺳﺎﻟﻲ‬
‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬‫ﺑﺎﺷـﺪ‪،‬‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻃـﻮر‬ ‫ﻧﺎﺧـﻮدآﮔﺎه‬ ‫اﻧـﺘﻈﺎر‬ ‫دارد‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣـﺮد‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ھﻤﺎﻧﻨﺪ‬ ‫او‬ ‫ﻓﮑﺮ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫را‬
‫ﺑـﺴﻨﺠﺪ‪،‬‬‫ﺑـﺮای‬ ‫ھﻤـﯿﻦ‬ ‫زﻣﺎﻧـﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻧﺘﻈﺎرش‬ ‫ﺑﺮآورده‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﺗﺪاﻋﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬
‫ﮐـﻪ‬‫ﻣـﺮد‬ ‫ﻧـﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﻧﮫﺎﻳﺖ‬ ‫ﺗﻨﺶ‬ ‫ﻓﻀﺎی‬ ‫ﺧﺎﻧﻮا‬ ‫ده‬‫را‬
‫ﭘـﺮ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫از‬ ‫ﺳﻮی‬ ‫دﻳﮕﺮ‪،‬‬ ‫ﻣﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫زن‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺧﻮدش‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬
‫ﭘـﺲ‬‫از‬ ‫ﭼـﻨﺪ‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻓﺮﺳﻮده‬ ‫ﺷﺪن‬ ‫ﺟﺴﻢ‬ ‫زن‪،‬‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﺿﺮر‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫اﺣﺘﻤﺎﻻً‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﮑﺮ‬
‫ﺟﺪاﻳﻲ‬‫و‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ازدواج‬ ‫دوم‬ ‫ﺑﯿﻔﺘﺪ‬ ‫و‬ ‫‪...‬‬
‫ﺧﺎﻧﻤـﻲ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﭘﺲ‬‫از‬ ‫‪15‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‪،‬‬ ‫ﺷﻮھﺮم‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫ﺗﻮ‬ ‫ﭘﯿﺮ‬ ‫ھﺴﺘ‬ ‫ﻲ‬‫‪.‬‬‫ﻣﻦ‬
‫‪6‬‬‫ﺳـﺎل‬ ‫ﺟـﻮان‬ ‫ﺗـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺗـﻮ‬ ‫ھﺴﺘﻢ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺧﺎﻃﺮ‬ ‫ﺛﺮوت‬ ‫و‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ‬ ‫ﺗﻮ‬ ‫ﻧﺒﻮد‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺗﻮ‬ ‫ازدواج‬
‫ﻧﻤـﻲ‬‫ﮐـﺮدم‬ ‫‪.‬‬‫ﺧﯿﻠـﻲ‬ ‫ﻏـﺼﻪ‬ ‫دار‬ ‫ﺷـﺪم‬ ‫‪.‬‬‫ﻣـﻦ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻋـﺸﻖ‬ ‫ﺟﻠـﻮ‬ ‫رﻓـﺘﻢ‬ ‫و‬ ‫او‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﭘﻮل‬ ‫‪.‬‬‫ﺣﺎﻻ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آن‬
‫ﭼﯿﺰھﺎﻳـﻲ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺧﻮاﺳـﺘﻪ‪،‬‬ ‫رﺳـﯿﺪه‪،‬‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻣـﻦ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔـﻮﻳﺪ‬ ‫ﺗﻮ‬ ‫ﭘﯿﺮ‬ ‫ھﺴﺘﻲ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﺲ‬ ‫از‬ ‫‪15‬‬ ‫ﺳﺎل‬
‫زﻧﺪﮔﻲ‬‫اﻳﻦ‬ ‫ﺣﺮف‬ ‫ھﺎ‬ ‫دﻟﻢ‬ ‫را‬ ‫آ‬ ‫ﺗﺶ‬‫ﻣﻲ‬ ‫زﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬
‫دﮐﺘـﺮ‬‫اﻳـﺮاﻧﭙﻮر‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻧـﻮع‬ ‫ﺗﻔـﺎوت‬ ‫در‬ ‫اﺧـﺘﻼﻓﺎت‬ ‫ﺳـﻨﻲ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫اﺷﺎره‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﻌﻨﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﮔﺮ‬
‫ﺗﻔـﺎوت‬‫ﺳـﻨﻲ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫‪3‬‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫‪4‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫از‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﺣﺪ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ‬ ‫ﺑﺮﺧﻮردار‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﻳﻦ‬
‫ﺷـﺮاﻳﻂ‬‫زﻧـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫‪3‬‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫‪4‬‬ ‫ﺳـﺎل‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺷـﻮھﺮش‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻً‬ ‫در‬ ‫ﺑﺮاﺑﺮ‬ ‫ﻣﻮﺿﻊ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﮐﻮﺗﺎه‬
‫ﻣـﻲ‬‫آﻳـﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻮﺷـﺪ‬ ‫ﻣﻄـﯿﻊ‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﺳﻨﻲ‬ ‫اﻓﺰاﻳﺶ‬ ‫ﻳﺎﺑﺪ‪،‬‬
‫ﺣـﺲ‬‫ﻣـﺎدری‪،‬‬ ‫ﺧﻮاھﺮ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ‬ ‫در‬ ‫زن‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜﻼً‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫‪15‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫و‬
‫ﻳـﺎ‬‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ھﻤـﺴﺮش‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫اﺳـﺖ‪،‬‬ ‫ھﻤـﻮاره‬ ‫ھﻤﺎﻧـﻨﺪ‬ ‫ﻣـﺎدر‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ﺧﻮاھﺮ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺷﻮھﺮش‬
‫ﺑﺮﺧﻮرد‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺧـﺎﻧﻢ‬‫ﮐﺎرﻣـﻨﺪی‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺑﺎ‬‫ﮐﺴ‬ ‫ﻲ‬‫ازدواج‬ ‫ﮐﺮدم‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫‪10‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫از‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ھﻤﻪ‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﮔﻮﻳـﻨﺪ‬ ‫ﺟـﺎی‬ ‫ﭘـﺴﺮت‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫او‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﺎدرت‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫ای‬ ‫‪.‬‬‫ﺷﺎﻳﺪ‬
‫ﺣـﻖ‬‫دارﻧـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫وﻟـﻲ‬ ‫ﻣـﺎ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ‬ ‫ھﺴﺘﯿﻢ‬ ‫و‬ ‫‪7‬‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻤﺎم‬
‫ﺧـﺮج‬‫ﺗﺤـﺼﯿﻠﺶ‬ ‫را‬ ‫ﺧـﻮدم‬ ‫دادم‬ ‫و‬ ‫ﺑـﺮای‬ ‫دﮐﺘﺮا‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻦ‬ ‫ﻓﺮﺳﺘﺎدﻣﺶ‬ ‫ﺧﺎرج‬ ‫از‬ ‫ﮐﺸﻮر‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻔﺘﻨﺪ‬
‫اﻳـﻦ‬‫ﮐـﺎر‬ ‫را‬ ‫ﻧﮑـﻦ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫رود‬ ‫و‬ ‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ﻧﻤـﻲ‬ ‫ﮔـﺮدد؛‬ ‫وﻟـﻲ‬ ‫ھﻤـﺴﺮم‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫دﮐﺘﺮاﻳﺶ‬ ‫را‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫و‬
‫ﺑﺮﮔـﺸﺖ‬‫و‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬‫اﻻن‬ ‫ﺣﺮف‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﮐﻤﺘﺮ‬ ‫ﺷﺪه؛‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ھﻨﻮز‬ ‫وﻗﺘﻲ‬ ‫ﻣﺎ‬
‫دو‬‫ﺗـﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺑﯿﻨﻨﺪ‬ ‫ﺗﻌﺠﺐ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬‫ﺗﻤﺎم‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫زﻣﺎﻧﻲ‬ ‫ﮐﻨﺎر‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺟﻤﻊ‬ ‫ﺷﺪه‪،‬‬
‫ﺑﺎﻋـﺚ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳ‬ ‫ﺎن‬‫ﻧﻈﺮات‬ ‫ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ‬ ‫را‬ ‫اراﺋﻪ‬ ‫دھﻨﺪ؛‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﭼﻨﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻧﻈﺮات‬ ‫در‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﻧﻘﻄﻪ‬‫ای‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫ﺧﺘﻢ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫ﮔﻮﻳﻲ‬ ‫ھﻨﻮز‬ ‫ﻋُﺮف‬ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫آن‬ ‫را‬ ‫ﻗﺒﻮل‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫دﮐﺘـﺮ‬‫ﻗﺮاﻳـﻲ‬ ‫ﻣﻘـﺪم‬ ‫در‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫ﺷﺎﻳﺪ‬‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﻧﮑﺎت‬ ‫ﻣﺜﺒﺘﻲ‬ ‫ھﻢ‬
‫داﺷـﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫ﻣـﺜﻞ‬ ‫اداره‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫از‬ ‫ﺳﻮی‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫آﮔﺎه‬ ‫و‬ ‫ﻣﺪﻳﺮه‬ ‫‪.‬‬‫وﻟﻲ‬ ‫ﮐﻨﺎر‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻧﮑﺎت‬ ‫ﻣﺜﺒﺖ‪،‬‬ ‫اﻳﻦ‬
‫ﻧﮑـﺎت‬‫ﻣﻨﻔـﻲ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺧـﻮد‬ ‫ﻧﻤﺎﻳـﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﭘﺬﻳﺮای‬ ‫ﺷﺮاﻳﻄﺶ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﺗﺎ‬
‫‪‬‬‫ھﻤﯿـﺸﻪ‬‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ‬ ‫آﻧﺎن‬ ‫ﺑﺮوز‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻳﺎﺑﺪ‬ ‫‪.‬‬‫«‬‫در‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﺣﺎل‪،‬‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻧﮕﺎھﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫ﺧﺎﻧ‬ ‫ﻮاده‬
‫ھﺎﻳﻲ‬‫را‬ ‫ﻳﺎﻓﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫از‬ ‫ﺷﻮھﺮاﻧﺸﺎن‪،‬‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﺷﺎد‬ ‫و‬ ‫زﻳﺒﺎ‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫آﻗـﺎی‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﮐﺎرﻣـﻨﺪ‬ ‫ﻓـﺮودﮔﺎه‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔـﻮﻳﺪ‬ ‫‪:‬‬‫»‬ ‫روزی‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣﺜﻞ‬ ‫ھﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﻣﺸﻐﻮل‬ ‫ﭼﮏ‬ ‫ﮐﺮدن‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫ﺑـﻮدن‬ ‫ﺷﻨﺎﺳـﻨﺎﻣﻪ‬ ‫ھـﺎ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ھﻮﻳﺖ‬ ‫ﻣﺴﺎﻓﺮ‬ ‫ﺑﻮدم‪،‬‬ ‫دﻳﺪم‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﻣﻮ‬ ‫ﺳﭙﯿﺪی‬ ‫ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ‬
‫ھﺎﻳـﺸﺎن‬‫را‬ ‫دادﻧـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣـﺮد‬ ‫‪5‬‬ ‫ﺳـﺎل‬ ‫ﮐﻮ‬ ‫ﭼﮑﺘـﺮ‬‫از‬ ‫زن‬ ‫ﺑـﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﺎ‬ ‫ﺧـﻨﺪه‬ ‫ﮔﻔﺘﻢ‬ ‫‪:‬‬‫ﭘﺪر‬ ‫ﺟﺎن‬ ‫ﺧﺎﻧﻤﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫‪5‬‬
‫ﺳـﺎل‬‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﯿﺮﻣـﺮد‬ ‫ﻟﺒﺨـﻨﺪی‬ ‫زد‬ ‫و‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫‪:‬‬‫ﻣﮕﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻋﯿﺒﻲ‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫ﻋﻮﺿﺶ‬ ‫ﺧﺎﻧﻤﻢ‬ ‫ھﻨﻮز‬
‫ﺷﺎداب‬‫ﺗﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺟﻮان‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻣﺎﻧﺪه‪،‬‬ ‫ﻣﮕﺮ‬ ‫ﻧﻪ؟‬ ‫!‬‫«‬